* مسموم کینه ها
چهارشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۱:۳۹ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
*سیدنا، حضرت هادی سلام...*
یادتان هست نوشتم که دعا میخواندم / داشتم کنج حرم جامعه را میخواندم
از کلامت چه بگویم که چه با جانم کرد / محکمات کلمات تو مسلمانم کرد
کلماتی که همه بال و پر پرواز است / مثل آن پنجره که رو به تماشا باز است
کلماتی که پر از رایحه غار حراست / خط به خط جامعه آیینه قرآن خداست
عقل از درک تو لبریز تحیر شده است / لب به لب کاسه ظرفیت من پر شده است
همه عمر دمادم نسرودیم از تو / قدر درکِ خودمان هم نسرودیم از تو
من که از طبع خودم شکوه مکرر دارم / عرق شرم به پیشانی دفتر دارم
شعرهایم همه پژمرد و نگفتم از تو / فصلی از عمر ورق خورد و نگفتم از تو
دل ما کی به تو ایمان فراوان دارد / شیرِ در پرده به چشمان تو ایمان دارد
بیم آن است که ما یک شبه مرداب شویم / رفته رفته نکند جعفر کذاب شویم
تا تو را گم نکنم بین کویر ای باران / دست خالیِ مرا نیز بگیر ای باران
من زمین گیرم و وصف تو مرا ممکن نیست / کلماتم کلماتیست حقیر ای باران
یاد کرد از دل ما رحمت تو زود به زود / یاد کردیم تو را دیر به دیر ای باران
نام تو در دل ما بود و هدایت نشدیم / مهربانی کن و نادیده بگیر ای باران
ما نمردیم که توهین به تو و نام تو شد / ما که از نسل غدیریم، غدیر ای باران
پسر حضرت زهرا! دل ما را دریاب / ما یتیمیم و اسیریم و فقیر ای باران
سامرا قسمت چشمان عطش خیزم کن / تا تماشا کنمت یک دل سیر ای باران
بگذارید کمی از غمتان بنویسم / دو سه خط روضه از این درد نهان بنویسمس
گریه بر داغ شما عین ثواب است ثواب / بار دیگر پسر فاطمه و بزم شراب....
منبع: imamnaqi.blog.ir