*برگ هشتاد و نهم
يكشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۴۶ ب.ظ
بسم الله...
- آقا جان! از وقتی از بغداد به این جا آمده اید، دلم برایتان زیاد تنگ می شود. وسیله ای هم ندارم تا بیایم پیش تان، به جز این الاغم. این هم ضعیف است و مریض. دعا کنید، خدا توانی به من بدهد که به دیدنتان بیایم.
دعا کرد خدا به او و الاغش قوت و توانایی بدهد.
***
نماز صبح را در بغداد می خواند.
سوار الاغش می شد، نماز ظهر را در سامرا و دوباره، همان روز برمی گشت بغداد.
همه تعجب کرده بودند، این راه طولانی را چطور می رود و بر می گردد!
بحارالانوار، ج 50، ص 138