آفتـــاب در حصـــار

"الحــمدلله الـذی هـــدانـا لـــهذا و ما کنـا لـــنهتــدی لــولا ان هـــدانـا الله" ---> 43 / اعراف

آفتـــاب در حصـــار

"الحــمدلله الـذی هـــدانـا لـــهذا و ما کنـا لـــنهتــدی لــولا ان هـــدانـا الله" ---> 43 / اعراف

مشخصات بلاگ
آفتـــاب در حصـــار

بسم الله*

به برکات کرامات بی پایان امام علی النقی علیه السلام که بعد از توسل ناگهانی من به ایشان در زندگیم جاری شد بر خود لازم دانستم تا ادای دینی هرچند ناچیز کرده باشم به مولایم...

باشد که مورد قبول ایشان واقع شود و نظر لطفشان همواره شامل حالمان باشد.

به کوری چشم دشمنان و هتاکین به ساحت مقدس مولا علیه السلام

******

99 داستان این وبلاگ برگرفته از کتاب " آفتاب در حصار" از مجموعه کتاب های " چهارده خورشید و یک آفتاب " می باشد.

(خوندن هر داستان " نهایتا " دو دقیقه از وقت شریفتون رو میگیره، سعی میکنم هرروز یک داستان رو بذارم)

******

بعدا نوشت: به نیت امام هادی علیه السلام شروع کردم به نوشتن این بلاگ و ان شاءلله آغازی باشه برای ورود به مسیر شناخت 14 نـــور زندگی مون...

اللهـــم عجّـــل لولیک الفـــرج مولانـــا صاحـــب العصـــر و الزمـــان...

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «منتهی الامال» ثبت شده است

بسم الله...

 

وارد زندان شد.

دید امام نشسته روی حصیری، مشغول عبادت است.

سلام کرد، کناری نشست و همان طور مجذوبِ صورت نورانی و رنجور امام اشک ریخت.

امام به آرامی می پرسید: " چرا گریان و ناراحتی؟ چرا این جا آمدی؟ "

فکر مسئول زندان که گفته بود امام را خواهیم کشت، بی تابش کرده بود.

امام ادامه داد: " ناراحت نباش، به هدفشان نمی رسند و دو روز بیش تر زنده نخواهد ماند. "

دو روز گذشت و کشته شدند، هر دوشان، زندان بان و متوکل.

 

بحارالانوار، ج 50، ص 196 _ منتهی الامال، ج 2، ص 437



  • کبـوتـر بقیـــع

بسم الله...

 

زندان بان را عوض کردند.

آدمی بود بی رحم، دستور داشت امام را بکشد.

نگران بودیم.

امام زیر لب زمزمه کرد: " من از شتر صالح، نزد خدا عزیزترم. بهره ببرید سه روز، که این وعده ای است حتمی. "

منظورش را نفهمیدیم.

سه روز گذشت.

عده ای شورش کردند. خلیفه به قتل رسید و دستورش اجرا نشد.

 

منتهی الامال، ج 2، باب 12


  • کبـوتـر بقیـــع

بسم الله...


خلیفه، سهمیه اش را قطع کرد، به خاطر دوستی با امام.

کمک خواست از امام، برای وساطت.

همان شب، متوکل با احترام سهمش را برگرداند، سه برابر گذشته.

از مامور پرسید: " علی بن محمد امروز دربار بود؟ "

- نه!

- نامه ای داشت برای متوکل؟

- نه!

رسید خدمت امام برای تشکر.

امام لبخندی زد، گفت: " مشکلت حل شد، درست است؟ "

- بله، پسر رسول خدا. به برکت دعای شما.


منتهی الامال، ج 2، باب 12



حدیث نوشت: امام صادق علیه السلاماوّلین محاسبه انسان در پیشگاه خداوند پیرامون نماز است، پس اگر نمازش قبول شود بقیه عبادات و اعمالش نیز پذیرفته مى گردد وگرنه مردود خواهد شد.

  • کبـوتـر بقیـــع

بسم الله...

 

متوکل اتاق را پر کرده بود از پرنده های آوازخوان.

صدا به صدا نمی رسید.

هر وقت امام وارد می شد، ساکت می شدند؛ همه ی پرنده ها.

پرواز هم نمی کردند.

با رفتن امام دوباره اتاق پر بود از صدای آن ها.

 

منتهی الامال، ج 2، باب 12


http://www.negarkhaneh.ir/UserGallery/2013/5/ostadreza_12011804.jpg

  • کبـوتـر بقیـــع

بسم الله...


- مقداری مدفوع گوسفند را با گلاب بجوشانید و تفاله اش را روی زخم بگذارید تا خوب شود.

پزشک ها دستورالعمل ابالحسن را مسخره کردند.

متوکل، اما، بی تاب بود، قبول کرد.

مقداری از آن را روی دمل گذاشتند. چرک و خون بیرون ریخت، حالش خوب شد.


اصول کافی، ج 2 _ بحارالانوار، ج 50، ص 168 _ منتهی الامال، ج 2، باب 12


http://bi-neshan.ir/wp-content/uploads/2013/05/H.Hadia-9.jpg

  • کبـوتـر بقیـــع

بسم الله...


رفت خانه ی امام، با عجله گفت: "خانواده و اموالم را سپردم به شما. "

 - خب چه خبر شده یونس؟

- باید از این جا فرارا کنم.

امام لبخندی زد، گفت: " چرا؟ "

- نگین با ارزشی را وزیر خلیفه داده بود برای حکاکی، موقع کار نصف شد.

امام گفت: " آرام باش، به خانه ات برگرد، ان شاءالله درست می شود. "

فردا وزیر او را خواست گفت: " همسرانم دعواشان شده. نگین را دو قسمت کن، دو انگشتر بساز با دست مزد برابر. "


منتهی الامال، ج 2، باب 12



حدیث نوشت: امام علی النقی علیه السلام:


مردم در دنیا به وسیله ثروت و تجمّلات شهرت مى یابند ولى در آخرت به وسیله اعمال محاسبه و پاداش داده خواهند شد.

  • کبـوتـر بقیـــع

بسم الله...

 

مست کرده بود.

فرستاده بود امام را به زور از خانه بیاورند به مجلس باده نوشی و عیاشی اش.

به امام مشروب داد ولی امام زیر بار نرفت.

گفت: " شعر بخوان! "

امام جواب داد: " شعر زیاد حفظ نیستم. "

وقتی اصرار کرد، امام سرود:

" آنان که بر بلندی کوه ها کاخ ساختند

مرگ اینک در اعماق گور طعمه ی کِرمان نمودشان

آن تاج ها و گوهر و زیور کجا بشد!؟

پرسد کسی ز بعد دفن ز ایشان که هان چه شد؟ "

عربده های مستانه جایش را به ضجه های ذلیلانه داد. چهارهزار دینار به امام داد و با احترام فرستادش خانه.

امام که بیرون رفت، جام شرابش را محکم کوفت زمین.

 

بحارالانوار، ج 50، ص 211 _ منتهی الامال، ج 2




حدیث نوشت: امام نقی علیه السلام:

دنیا همانند بازارى است که عدّه اى در آن براى آخرت سود مى برند و عدّه اى دیگر ضرر و خسارت متحمّل مى شوند.

  • کبـوتـر بقیـــع

بسم الله...


دستور فوری داشت برای بازرسی خانه.

شبانه با نردبان از پشت بام بالا رفت.

خواست داخل شود، تاریک بود، نتوانست.

کسی صدایش کرد: " سعید! همان جا باش تا برایت شمع بیاورم. "

آورد.

در روشنایی دید امام لباس پشمی پوشیده و روی حصیر نشسته، رو به قبله.

خجالت زده نگاه کرد...

امام گفت: " خانه، در اختیار توست. "

 

منتهی الامال، ج 2، باب 12

  • کبـوتـر بقیـــع

بسم الله...

 

از هند آمده بود، با انواع و اقسام چشم بندی ها و تردستی ها.

متوکل وعده داد اگر آبروی امام را ببرد، هزار دینار خالص جایزه دارد.

امام را دعوت کردند مهمانی، سفره انداختند، نان اوردند.

نان ها خیلی نازک تر از معمول بود.

امام بسم الله گفت و دست برد طرف نان.

قرص نان از زمین بلند شد و انگار که پرواز کند، آن طرف تر افتاد.

صدای قاه قاه خنده بلند شد.

شعبده باز لبخندی شیطنت آمیز زد.

دست امام رفت طرف یک نان دیگر.

دوباره همان اتفاق و همان خنده ها.

دست امام باز هم دراز شد، این بار به طرف بالشی که شعبده باز به آن تکیه کرده بود.

- بگیرش!

ناگهان عکس شیرِ رویِ بالش پرید بیرون و استخوان و گوشت و پوست شعبده باز را یک جا بلعید!

باز هم دهان ها باز بود،

این بار امام نه از خنده، از تعجب و حیرت.

 

بحارالانوار، ج 50، ص 147 _ منتهی الامال، ج 2

  • کبـوتـر بقیـــع

بسم الله...


قرار گذاشتند علی که آمد از جا بلند نشوند.

گفتند: او یک نوجوان بیشتر نیست!

علی بن محمد علیه السلام وارد شد.

جمعیت خیره مانده بود به او.

به چهره ی گیرا و باصلابتش.

از جا بلند شدند، بی اختیار و راه را باز کردند برایش، با احترام...


بحارالانوار، ج 50، ص 151 _ منتهی الامال، ج 2، باب 12



نقی نامی که فخر آسمان است

تلفظ کردنش حظ دهان است

 ز القاب امام هادی ماست

امامی که عزیز شیعیان است


حدیث امام نقی درباره اطاعت از خداوند


اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم


  • کبـوتـر بقیـــع