*برگ پنجاه و پنجم
پنجشنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۳، ۱۰:۱۶ ب.ظ
بسم الله...
متوکل از هیچ اذیت و آزاری دریغ نمی کرد.
دستور داد، روز عید فطر، تمام بنی هاشم حاضر شوند، پابرهنه.
تاکید کرد: " علی بن محمد هم بیاید. "
آمد. مریض بود. یکی زیر بغلش را گرفته بودتا بتواند بایستد.
بنی هاشم ناراحت بودند.
رو کردند به امام، گفتند: " در بین ما کسی نیست که این ظالم را نفرین کند و دعایش مستجاب شود!؟ "
امام جواب داد: " چرا! کسی هست که بریده ی ناخنش از شتر صالح، با ارزش تر است. خدا با فریاد دادخواهی صالح، وعده داد ستم گران بیش تر از سه روز دیگر، باقی نمی مانند. "
سه روز گذشت و متوکل کشته شد.
بحارالانوار، ج 50، ص 209
با سلام
اسلام علیک یا اباعبدلله(ع)
به وبلاگ ما سر بزنید وبلاگ تعزیه زیارت دشتستان ما همیشه به روزیم
لینک ورود