بسم الله...
اَلسلامُ عَلیکَ یا اَبا مُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا الْمُجْتَبى یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ
کل شعرم را در این "مصرع" تلاوت میکنم
"کربلا" هرکس نرفته از "حَسَن" خواهش کند...
بسم الله...
اَلسلامُ عَلیکَ یا اَبا مُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا الْمُجْتَبى یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ
کل شعرم را در این "مصرع" تلاوت میکنم
"کربلا" هرکس نرفته از "حَسَن" خواهش کند...
بسم الله...
رفت پیش امام هادی علیه السلام، گفت: " به من سخنی یاد بدهید تا با آن شما اهل بیت را بشناسم و زیارت کنم. "
امام با مهربانی جواب داد: " غسل کن، به حرم که رسیدی شهادتین بگو و صد تکبیر و بعد بگو... . "
***
سینه به سینه و از کتابی به کتاب دیگر، رسید به نسل های بعدی تا شیعیان یک دوره ی فشرده امام شناسی در دست شان باید.
اسمش شد؛ زیارت جامعه ی کبیره.
تهذیب الحکام، ج 6، ص 96
بسم الله...
از ری آمده بود پیش امام.
از او پرسید: " کجا بودی؟ "
- زیارت امام حسین علیه السلام.
نگاهی به مرد کرد، گفت: " مگر نمی دانی، در همان شهرتان، عبدالعظیم، نوه ی امام حسن علیه السلام را که زیارت کنی مثل زیارت امام
حسین علیه السلام است؟! "
وسایل الشیعه، ج 14، ص 575
منبع عکس: http://aliakbargonbad.com/
بسم الله...
رفتند عیادت امام.
از آن ها خواست کسی به هزینه ی امام به کربلا برود، برایش دعا کند.
به یکی از دوستان امام گفتند.
گفت: " به روی چشم! ولی دعای امام برای خودش که بهتر از دعای من برای اوست، تازه امام هادی علیه السلام که با امام حسین علیه السلام فرقی ندارد!؟ "
قضیه را به امام گفتند؛ گفت: " خدا مکان هایی دارد که دوست دارد بندگانش در آن جاها دعا کنند، دعاهای شان را هم مستجاب می کند.
حرم حسین علیه السلام، یکی از آن هاست. "
کامل الزیارات، ج 1، ص 274 - مزار البحار، ص 241
بسم الله...
داشت صاحب فرزند می شد.
نامه نوشت برای امام: " دعا کنید نوزاد، پسر باشد. "
جواب آمد: " چه بسا که دختر از پسر بهتر باشد. "
نوزاد به دنیا آمد، دختر.
کشف الغمه، ج 2، ص 385
بسم الله...
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: « انما سمی الرمضان لانه یرمض الذنوب
ماه رمضان به این نام خوانده شده است، زیرا گناهان را می سوزاند. »
حضرت فاطمه سلام الله علیها می فرمایند: «خداوند روزه را برای استواری اخلاص، واجب فرمود.»
امام علی علیه السلام می فرمایند: «روزه روده را باریک می کند گوشت را می ریزد و از گرمای سوزان دوزخ دور می گرداند.»
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: «روزه سپری در برابر آتش است.»
روزه داری روح و روان و قلب و دل و نیز جسم را آرامش داده و باعث سلامتی روح و تندرستی جسم می شود.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: «روزه بگیرید تا سالم بمانید.»
باز می فرمایند: «معده خانه تمام دردها و امساک [روزه [بالاترین داروهاست.»
حضرت امام باقر علیه السلام می فرمایند: «روزه و حج آرام بخش دلهاست.»
حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «خداوند بندگان مؤمن خود را به وسیله نمازها و زکات و حدیث در روزه داری روزه های واجب [رمضان[ برای آرام کردن اعضا و جوارح آنان، خشوع دیدگانش و فروتنی جان هایشان و خضوع دلهایشان حفظ می کنند.»
امروزه در علم پزشکی و از نظر بهداشت و تندرستی نیز در جای خود ثابت شده که روزه داری تأثیرهای فراوانی بر آرامش روح و روان و سلامتی جسم و بدن دارد، دفع چربی های مزاحم، تنظیم فشار، قند خون، و... نمونه آن است.
امام علی علیه السلام به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم عرض کردند: یا رسول الله! چه چیزی شیطان را از ما دور می کند؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: روزه چهره او را سیاه می کند و صدقه پشت او را می شکند.»
بنابراین، روزه مانع نفوذ شیطان های جنی و انسی شده و وسوسه های آنان را خنثی می کند.
انسان روزه دار در هنگام گرسنگی و تشنگی، فقرا و بینوایان را یاد می کند و در نتیجه به کمک آن ها می شتابد.
حضرت امام حسن عسگری علیه السلام درباره علت وجوب روزه می فرمایند: «تا توانگر درد گرسنگی را بچشد و در نتیجه به نیازمند کمک کند.»
حضرت امام رضا علیه السلام درباره علت وجوب روزه می فرمایند: «تا مردم رنج گرسنگی و تشنگی را بچشند و به نیازمندی خود در آخرت پی ببرند و روزه دار بر اثر گرسنگی و تشنگی خاشع، متواضع و فروتن، مأجور، طالب رضا و ثواب خدا و عارف و صابر باشد و بدین سبب مستحق ثواب شود،... روزه موجب خودداری از شهوات است، نیز تا روزه در دنیا نصیحت گر آنان باشد و ایشان را در راه انجام تکالیفشان رام و ورزیده کند و راهنمای آنان در رسیدن به اجر باشد و به اندازه سختی، تشنگی و گرسنگی که نیازمندان و مستمندان در دنیا می چشند پی ببرند و در نتیجه، حقوقی که خداوند در دارایی هایشان واجب فرموده است، به ایشان بپردازند... .»
و... .
امام علی علیه السلام درباره روزه می فرماید: روزه امساک از خوردن و آشامیدن نیست بلکه روزه، خودداری از تمامی چیزهایی است که خداوند سبحان آنها را بد می داند.
منبع: http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/89/3543/16501
بسم الله...
کودک نشست.
شاخه گلی به امام داد.
امام با مهربانی شاخه ی گل را از دستش گرفت، بویید.
گذاشت روی چشمش و به مردی که کنارش نشسته بود، هدیه داد.
گفت: " هرکس گلی را بو کند، روی چشمش بگدارد و صلوات بفرستد، خدا انبوهی از حسنات به او می دهد و انبوهی از گناهانش را می آمرزد. "
اصول کافی، ج 6، ص 525
تخریب حرمین عسکریین
بسم الله...
- آقا جان! از وقتی از بغداد به این جا آمده اید، دلم برایتان زیاد تنگ می شود. وسیله ای هم ندارم تا بیایم پیش تان، به جز این الاغم. این هم ضعیف است و مریض. دعا کنید، خدا توانی به من بدهد که به دیدنتان بیایم.
دعا کرد خدا به او و الاغش قوت و توانایی بدهد.
***
نماز صبح را در بغداد می خواند.
سوار الاغش می شد، نماز ظهر را در سامرا و دوباره، همان روز برمی گشت بغداد.
همه تعجب کرده بودند، این راه طولانی را چطور می رود و بر می گردد!
بحارالانوار، ج 50، ص 138
بسم الله...
السلام علیک یا روح الله الموسوی الخمینی
امام خمینی:
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمـار تـو را دیـدم و بیمار شدم
فارغ از خود شدم و کوس اناالحق بزدم
همچو منصور خریدار سر دار شدم
غم دلدار فکنده است به جانم، شررى
که به جان آمدم و شهره بازار شدم
درِ میخانه گشایید به رویم، شب و روز
که من از مسجد و از مدرسه، بیزار شدم
جامه زهد و ریا کَندم و بر تن کردم
خرقه پیر خراباتى و هشیار شدم
واعظ شهر که از پند خود آزارم داد
از دم رند مى آلوده مددکار شدم
بگذارید که از بتکده یادى بکنم
من که با دست بت میکده بیدار شدم
امام خامنه ای:
تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی
تو طبیب همه ای از چه تو بیمار شدی
تو که فارغ شده بودی ز همه کان و مکان
دار منصور بریدی همه تن دار شدی
عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر
ای که در قول و عمل شهره بازار شدی
مسجد و مدرسه را روح و روان بخشیدی
وه که بر مسجدیان نقطه پرگار شدی
خرقه پیر خراباتی ما سیره توست
امت از گفته در بار تو هشیار شدی
واعظ شهر همه عمر بزد لاف منی
دم عیسی مسیح از تو پدیدار شدی
یادی از ما بنما ای شده آسوده ز غم
ببریدی ز همه خلق و به حق یار شدی
بسم الله...
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا بَقیَّةَ اللهِ فی أرضِه اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا میثاقَ اللهِ الَّذی أخَذَهُ وَ وکَّدَه
امام زمان (عج) فرمودند:
به شیعیان و دوستان ما بگوییدکه خدا را به حق عمه ام حضرت زینب سلام الله قسم دهند که فرج من را نزدیک گرداند.
میلاد باسعادت امام عصر (عج) ، مباااااااااارررررررک بااااااد
بسم الله...
وارد جلسه شد.
دور تا دور، علویان و عباسیان نشسته بودند.
امام نشاندش کنار خودش و تحویلش گرفت.
بنی هاشم ناراحت شدند، اعتراض کردند: "چطور او را ارجح می دانی بر بزرگان و سادات بنی هاشم؟ "
امام جواب داد: " خدا گفته درجه ی مومنین و صاحبان علم را بالا می برد، نه کسانی که صاحب نسب و شرف خانوادگی اند.
او با دلایل خدایی یک ناصبی را مغلوب کرده، این کار او از هر شرافت خانوادگی ای بالاتر است. "
الاحتجاج؛ طبرسی، ج 1، ص 454
بسم الله...
پیرمرد رنگ به صورتش نمانده بود.
از ترس داشت می لرزید.
آمده بود پیش امام هادی علیه اسلام، از پسرش می گفت که به امام علاقه مند بوده و ماموران سر به نیستش کرده بودند.
امام گفت: " حالا از من چه می حواهی؟ "
- همان که پدرها می خواهند!
- نترس! فردا پسرت می آید.
***
فردا پسر داشت قضیه را برای پدر تعریف می کرد: " قبرم را کندند. دست هایم را محکم بستند. یک دفعه دیدم ده نفر آمدند؛ همگی نورانی و خوش بو!
پرسیدند: " چرا گریه می کنی؟! اگر نجات پیدا کنیف حاضری بروی کنار قبر پیامبر مجاور شوی؟ "
قبول کردم.
دیدم مامورها یکی از خودشان را گرفتند و به جای من از کوه پرت کردند پاییین.
بعد هم آن ده نفر مرا به تو رساندند.
منتظرند با تو خداحافظی کنم و بروم. "
پدر، پسر را بوسید و پسر وداع کرد با پدر... .
بسم الله...
- نمی خواهی به خود بیایی؟ خواب تا کی؟
استدلال ها را قبلا شنیده بود.
این بار اما فقط همین دوجمله با صدای گرمِ امام هادی علیه السلام معترفش کرده بود به امامت.
او را که واقفی بود و بعد از امام کاظم علیه السلام هیچ امامی را قبول نکرده بود.
بحارالانوار، ج 50، ص 172
بسم الله...
خلیفه از فقهای مجلس پرسید: " چه کسی سرِ آدم را در حج تراشید؟ "
همه به هم نگاه کردند.
کسی چیزی نگفت.
گفت: " حالا می فرستم دنبال کسی که جواب این سوال را بلد باشد. "
چشم ها به در خیره شده بود.
امام آمد.
جواب داد: " پیامبر می گفت که سر آدم را جبرییل تراشید، با یاقوتی از بهشت و تا جایی که نور یاقوت تابید، حرم نام گرفت. "
مستدرک الوسایل، ج 9، ص 330
بسم الله...
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَا الْفَضْلِ الْعَبّاس بْن اَمیرِالْمُؤْمِنین
کلهم نور یکی "او" اعتیادش بیشتر
مرتضی هم بود بر او اعتمادش بیشتر
چون یل ام البنین هست و علمدار حسین
لاجرم آید به چشمم او جهادش بیشتر
اکثر مردم به او بستند دلهاشان ولی
پیرمرد آذری هست اعتقادش بیشتر
علت اینکه گره خورده است با او ارمنی
از امامش میرسد شاید به دادش بیشتر
مادرش بر نوکران فاطمه مادر شود
او شفاعت می کند از خانه زادش بیشتر
سید امید حسینی