بسم الله...
امام جماعت مدینه بود.
مدام نامه مینوشت برای متوکل: اگر اینجا را میخواهی، علی بن محمد علیه السلام را از مدینه بیرون کن!
متوکل حرفش را قبول کرد.
وقتی که امام میخواست از مدینه برود، آمد پیش امام،
گفت: اگر شکایتم را به خلیفه بکنی، زندگیت را آتش میزنم و بچه ها و غلام هایت را می کشم.
امام آرام رو کرد به او، گفت: " من مثل تو آبروریز نیستم. شکایتت را به کسی میکنم که من و تو و خلیفه را آفرید. "
خجالت کشید.
سرش را انداخت زیر، افتاد به التماس که مرا ببخشید.
اعیان الشیعه
حدیث نوشت: امام علی النقی علیه السلام:
أَلتَّواضُعُ أَنْ تُعْطِىَ النّاسَ ما تُحِبُّ أَنْ تُعْطاهُ
فروتنى آن است که با مردم چنان کنى که دوست دارى با تو چنان باشند.